میرداماد

میرداماد

شمارهٔ ۲۰

۱

کو سری کش سر فتراک تو یکچند نداشت

یا دلی کش شکن زلف تو در بند نداشت

۲

دلم از بهر تو پیوند دو عالم بگسست

سر موئی سر زلفت سر پیوند نداشت

۳

جز ز جوی غم عشقت دل من آب نخورد

چکنم در دو جهان حسن تو مانند نداشت

۴

همه بر ساده دلی های دلم می خندند

ای عجب شهد لبت هیچ شکر خندند نداشت

۵

دامن دیده همی داشت ز نادانی دل

کز بهار همدان دامن الوند نداشت

۶

دلم از دولت عشق تو سلیمانی کرد

قدر یک مورچه در کوی تو هرچند نداشت

۷

گفته بودی بخدا خون دلت خواهم ریخت

خون افسرده من اینهمه سوگند نداشت

۸

علم و فضل و شرف و قدر دو عالم اشراق

داشت این‌ها همه لیکن دل خرسند نداشت

تصاویر و صوت

نظرات