میرداماد

میرداماد

شمارهٔ ۲۳

۱

امشب این دل سوز عشقش بر سر جان کرده بود

دوزخی در یک گیاه خشک پنهان کرده بود

۲

ماجرای شب چه می‌پرسی نصیب کس مباد

آنچه با جان من امشب روز هجران کرده بود

۳

خواست غم کز خانه جانم رود نگذاشتم

گرچه این ویرانه را با خاک یکسان کرده بود

۴

یاد آن آتش‌فروز دل که از بس سوختش

سینه ما را چو آتشگاه یزدان کرده بود

۵

جانم آسود ار چه تیرش تا رسیدن بر دلم

هر سر موی مرا صد نوک پیکان کرده بود

۶

قطره آبی روا بر کشت امیدم نداشت

آنکه از اشکم کنار دیده عمان کرده بود

۷

بی تو با کشتی چشمم موج دریای بلا

کرد آن کاری که با خاشاک طوفان کرده بود

۸

پرده اشراق مسکین را مدر کز اضطراب

شعله زیر خار و خس بیچاره پنهان کرده بود

تصاویر و صوت

دیوان میرداماد (اشراق) به کوشش احمد کرمی - محمدباقر بن محمد میرداماد - تصویر ۷۵
دیوان اشراق به کوشش سمیرا پوستین‌دوز - محمدباقر بن محمد میرداماد - تصویر ۲۱۲

نظرات