
میرداماد
شمارهٔ ۲۶
۱
مگر با هر گیاهی یا گلی کز خاک میروید
بلایی یا غمی بهر من غمناک میروید
۲
نمیدانم چه طالع دارم این کز گلستان عشق
همه خلق جهان را گل مرا خاشاک میروید
۳
بیا ای آنکه حسرت میبری بر کشت امیدم
تماشا کن که برق شعله چون از خاک میروید
۴
مکن دعوی عشق ای آنکه چاک سینه میدوزی
که این تخم بلا از سینههای چاک میروید
۵
وفاداری طمع اشراق از هرکس نمیدانی
که این داروی نایاب از نهاد پاک میروید
نظرات