
میرداماد
شمارهٔ ۳۱
۱
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم
رو که ما سجاده تقوی بر آب افکندهایم
۲
مردمان دیده را ما در شب آسودگی
بسترِ خارِ مغیلان وقت خواب افکندهایم
۳
بهر خونِ ما خدا را دل مرنجان غمزه را
ما کتان زندگی در ماهتاب افکندهایم
۴
ساغر تو باد پر می ما به جام آفتاب
جای می از شیشه دل خون ناب افکندهایم
۵
ز آتش دوزخ نگردد خشک و ما از سادگی
رخت خونآلود خود در آفتاب افکندهایم
۶
این خسیسان محرم عشاق صافیدل نیند
درپذیر اشراق اگر بر رخ نقاب افکندهایم
تصاویر و صوت


نظرات