
میرداماد
شمارهٔ ۳۴
۱
چه ریزد شعله غم جای می در جام من
ساقی آتش مزاج از بخت بد فرجام من
۲
گل مچین ای بوالهوس از گلشن آغاز عشق
پند گیر ای ساده دل از آتش انجام من
۳
خون دل با خاکم آمیزند تا بشناسد ار
بگذرد روزی بخاکم یار خون آشام من
۴
بوالهوس در بزم عشرت با تو کی داند که شب
بر چه سان آید غم عشق از در و از بام من
۵
ایکه در جامم بجای باده آتش ریختی
دور بادت صبح عیش از تیرگی شام من
۶
یک سر مو از تو سر تا پایم آسایش ندید
گرچه موئی نیست بی مهر تو بر اندام من
۷
دل چو بستم در تو دانستم که این صباغ عشق
خام بست از روز اول رنگ کار خام من
۸
عنکبوت بختم آخر هرزه تاری می تند
تو به رخ خورشید حسنی نائی اندر دام من
۹
راه اقلیم قبول خاطرت طی کردمی
سیر اگر چون مهر و مه بودی نصیب کام من
۱۰
گفتی اشراق از غمش خواهم صبوری پیشه کرد
آری آری بر امید جان بی آرام من
تصاویر و صوت


نظرات