میرداماد

میرداماد

شمارهٔ ۶

۱

شعله ها در جان زدی این سینه غمناک را

خرمنی ز آتش چه حاجت بود یک خاشاک را

۲

تا بکی در سینه تنگم نهان دارم چو راز

آتشی کز شعله خاکستر کند افلاک را

۳

در ره عشق تو عمری شد که حیران مانده ام

من که اندر کوی دانش رهبرم ادراک را

۴

هیچ صیادی به صید خسته در صحرا نتاخت

تیر مژگان تا به کی این سینه صد چاک را

۵

هر دو عالم خار شد در چشم اشراق از غمت

هرکه آب خضر دارد خوار دارد خاک را

تصاویر و صوت

دیوان اشراق به کوشش سمیرا پوستین‌دوز - محمدباقر بن محمد میرداماد - تصویر ۱۹۵

نظرات