
میرداماد
شمارهٔ ۲۵۳
۱
گفتم روم از عشق تو در معدن غم
یاقوت روان گذارم اندر تن غم
۲
خود خرمن عمر کنون از غم تو
در خوشه همین نهان کند خرمن غم
نظرات