
میرداماد
شمارهٔ ۲۸۹
۱
تا دور شدی ز چشم غمدیده من
افعی بلا شد مژه در دیده من
۲
خود سوختم و همی نمی دارد دست
آتش ز گیاه جان تفتیده من
نظرات