
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۱۰
۱
هر کس که بعهد وفا نکند
پس دعوی صدق و صفا نکند
۲
عشق تو قرین بسی رنجست
رنجور تو فکر دوا نکند
۳
تلخی ز تو ای شیرین جهان
سهلست، ولیک خدا نکند
۴
با این همه بی سر و سامانی
دل جز کوی تو هوا نکند
۵
لعل نمکین ترا حقی است
تا کس نمکیده ادا نکند
۶
با غمزۀ تو دل غمزده ام
یک لحظه امید بقا نکند
۷
امید که دست مرا تقدیر
از دامن دوست جدا نکند
۸
تا مفتقر از تو رعایت دید
بیمی از فقر و فنا نکند
تصاویر و صوت

نظرات