غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۱۱۲

۱

تا چند باشی از ما گریزان

ما در قفایت افتان و خیزان

۲

تا چند باشیم چون شمع سوزان

با شعلۀ آه، با اشک ریزان

۳

تا چند بینند اهل بصیرت

جور دمادم از بی تمیزان

۴

بنهاده تا چند بر خاک ذلت

روی مذلت خیل عزیزان

۵

بیداد خوبان خوبست لیکن

ای سنبل تر قدری به میزان

۶

گر خون ما را جانا بریزی

لیک آبروی ما را مریزان

۷

تا یاد موی و بوی تو کردم

آهوی طبعم شد مشک بیزان

۸

گر مفتقر را پیرایه‌ای نیست

نبود به ار حسن در بی‌جهیزان

تصاویر و صوت

نظرات