
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۵
۱
صورت شاهد ازل جلوه گر از جمال تو
معنی حسن لم یزل در خور خط و خال تو
۲
جام جهان نمای جم ساغر درد نوش تو
طلعت لیلی قدم آینۀ مثال تو
۳
کوکب دری فلک شمع در سرای تو
سرمۀ دیدۀ ملک خاک ره نعال تو
۴
عرصۀ فرش ساحت گوشه نشین گدای تو
قبۀ عرش حلقۀ منطقۀ جلال تو
۵
دفتر علم و معرفت نسخۀ حکمت و ادب
نقطۀ مهملی است در دائرۀ کمال تو
۶
ماه دو هفته بندۀ حسن یگانه روی تو
پیر خرد به معرفت کودک خردسال تو
۷
رفرف عقل پیر اگر از سر سدره بگذرد
باز نمی رسد به اول قدم خیال تو
۸
نخلۀ طور اگر گهی دم زند انا اللهی
داد سماع می دهد مطرب خوش مقال تو
۹
گلشن جان نمی دهد چون تو گلی دگر نشان
خلد جنان نپرورد سرو به اعتدال تو
۱۰
خضر اگرچه زندگی ز آب حیات یافته
باز کند دوندگی در طلب زلال تو
۱۱
ای به فدای ناز تو وان دل دلنواز تو
سوخت ز سوز ساز تو مفتقر نوال تو
تصاویر و صوت

نظرات