
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۱۲
۱
چشمی که ز عشق نمی دارد
از لؤلؤ تر چه کمی دارد
۲
هر کس که غم تو بسینه گرفت
دیگر بجهان چه غمی دارد
۳
آن دل که ز یاد تو یافت صفا
خوشباد که جام جمی دارد
۴
با لعل تو هر که بود همدم
هر لحظه مسیح دمی دارد
۵
هر کس که فدای وجود تو شد
در ملک عدم قدمی دارد
۶
آن کس که: جام تو کامی دید
ناکامی خویش همی دارد
۷
خودبین ز طهارت محرومست
در کعبۀ دل صنمی دارد
۸
این طرفه حدیث از مفقر است
کز لوح قدم رقمی دارد
تصاویر و صوت

نظرات