غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۱۷

۱

برقی از غمزۀ مستی زد

آتش در خرمن هستی زد

۲

تا فتنۀ آن رخ جلوه نمود

بنیاد مرا چه شکستی زد

۳

هندوی دو زلفش آشوبی

در جان یگانه پرستی زد

۴

رفتم که ببوسم پایش را

از بی لطفی سر دستی زد

۵

بالای بلندش را نازم

کز ناز قدم بر پستی زد

۶

صد همچو مفتقر خود را

تیری بفکند و بشستی زد

تصاویر و صوت

نظرات