غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۲۳

۱

ای داغ تو لالۀ باغ دلم

وی سوز تو نور چراغ دلم

۲

ای ترا ز لطف تو گلشن جان

وی تازه ز قهر تو داغ دلم

۳

سرگشتۀ کوی تو شد دل من

هرگز نروی بسراغ دلم

۴

امید که هیچ مباد تهی

از بادۀ شوق ایاغ دلم

۵

حقا که فراق تن و جانم

خوشتر باشد ز فراغ دلم

۶

این نامۀ شوق از مفتقر است

یعنی که رسول بلاغ دلم

تصاویر و صوت

نظرات