غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۲۷

۱

از نرگس مست تو مخمورم

هر چند خرابم، معمورم

۲

از لالۀ روی تو می سوزم

چون شمع، وز سر تا پا نورم

۳

از مهر تو سینا سینۀ من

از عشق تو چون شجر طورم

۴

عمری بگذشت بمستوری

امروزه به عشق تو مشهورم

۵

تا روز نشور نخواهد رفت

سودای تو از سر پر شورم

۶

با این همه نزدیکی چنگم

کز ساخت تو بسی دورم

۷

از نیل نوال تو محرومم

وز بزم وصال تو مهجورم

۸

لطفی کن و مفتقر خود را

دریاب که زندۀ در گورم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد خراسانی
۱۴۰۳/۰۴/۱۲ - ۰۸:۱۱:۳۲
بحر این شعر : هزج مسدس اخرب مقبوض اخرم