غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۳۴

۱

بخدا که ز غیر تو بیزارم

وز خویش همیشه در آزارم

۲

آوارۀ کوه و بیابانم

سرگشتۀ کوچه و بازارم

۳

چون مرغ شب آویزم همه شب

روزانه چه بلبل گلزارم

۴

در خرمن نه فلک آتش زد

یک شعله ز آه دل زارم

۵

رنجورم و باز مرنجانم

بیزارم و باز نیازارم

۶

آن خاطر نازک را ترسم

کز زاری خویش بیازارم

۷

من مفتقر سودا زده ام

اینست متاعم و ابزارم

تصاویر و صوت

نظرات