
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۳۹
۱
ای روی تو قبلۀ حاجاتم
وی کوی تو طور مناجاتم
۲
مصباح جهان افروز ترا
از پرتو لطف تو مشکوتم
۳
گر سینه شود سینا چه عجب
گر جلوه کنی به میقاتم
۴
تا خاک نشین ره تو شوم
شد جام جهان بین مرآتم
۵
گر گوهر معرفت اندوزم
گنجینۀ کل کمالاتم
۶
معمورۀ حسن تو کرده مرا
سرگشتۀ کوی خراباتم
۷
گر بندۀ خویشم گردانی
بیزار ز کشف و کراماتم
۸
ای یوسف حسن ازل نظری
کز عشق تو تا بابد ماتم
۹
این است کلافۀ مفتقرت
این است بضاعت مزجاتم
نظرات