غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۴۵

۱

دلبرا گر بنوازی بنگاهی ما را

خوشتر است ار بدهی منصب شاهی ما را

۲

بمن بی سر و پا گوشۀ چشمی بنما

که محال است جز این گوشه پناهی ما را

۳

بر دل تیره ام ای چشمۀ خورشید بتاب

نبود بدتر از این روز سیاهی ما را

۴

از ازل در دل ما تخم محبت کشتند

نبود بهتر از این مهر گیاهی ما را

۵

گرچه از پیشگه خاطر عاطر دوریم

هم مگر یاد کند لطف تو گاهی ما را

۶

باغم عشق که کوهیست گران بر دل ما

عجب است ار نخرد دوست بکاهی ما را

۷

نه دل آشفته تر و شیفته تر از دل ماست

نه جز آن خاطر مجموع گواهی ما را

۸

مفتقر راه بمعمورۀ حسن تو نبود

بده ای پیر خرابات تو راهی ما را

تصاویر و صوت

نظرات