غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۵

۱

صهبای خم تو خرابم کرد

سودای غم تو کبابم کرد

۲

زد آتش عشق چنان شرری

در من، که سرا پا آبم کرد

۳

دریای غمت متلاطم شد

چندان که به مثل حبابم کرد

۴

آن غمزه ز تاب و توانم برد

وان طره بپیچش و تابم کرد

۵

وان غمزۀ مست بشیرینی

آسوده ز شور شرابم کرد

۶

مخموری نرگس بیدارش

از نشئۀ خویش بخوابم کرد

۷

رمزی ز اشارۀ ابرویش

عارف بخطا و صوابم کرد

۸

من مفتقرم لیک از کرمش

گنجینۀ دُرّ خوشابم کرد

تصاویر و صوت

نظرات