
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۵۰
۱
کعبۀ کوی تو رشک خلد برین است
قبلۀ روی تو آفت دل و دین است
۲
سلسلۀ گیسوی تو حلقۀ دلها است
پیچ و خم موی تو دام آهوی چین است
۳
چشمۀ نور است یا بود و ید بیضا
پرتو نور است یا که نور جبین است
۴
خندۀ لعل تو یا که معجز بیّن
غمزۀ چشم تو یا که سحر مبین است
۵
شاخۀ طوبی مثال آن قد رعنا است
سرو، هر آنکس شنیده است همین است
۶
خلقت حشمت سزد به آن قد و بالا
عالم هستی ترا بزیر نگین است
۷
آنچه که شوریده ام نموده چو فرهاد
صحبت شیرین آن لب نمکین است
۸
لیلی حسن ترا نه من، همه مجنون
عشق رخت با جنون هماره قرین است
۹
بانگ انا الحق بزن که پرتو حسنت
جلوه گر از طور آسمان و زمین است
۱۰
تشنۀ دیدار تست مفتقر زار
آب حیاتم توئی نه ماء معین است
تصاویر و صوت

نظرات