غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۵۲

۱

از تو بیداد وز من ناله و فریاد خوش است

چهچه از بلبل و از گل همه بیداد خوش است

۲

حسن لیلی بی سرگشتگی مجنون است

شور شیرین و فداکاری فرهاد خوش است

۳

بندۀ شیفتۀ روی تو را آزادی است

عشق در تربیت بنده و آزاد خوش است

۴

شعلۀ روی تو در خرمن دل آتش زد

حاصل عمر اگر شد همه بر باد خوش است

۵

تا بکی در پی کوته نظرانی نگران

چشم دل باز بکن صنعت استاد خوش است

۶

خوی دیو از دل دیوانۀ خود بیرون کن

گر ترا آمدن روی پریزاد خوش است

۷

بیمی از سیل فنا نیست ز بد عاقبتی است

ورنه این طرح دلاویز ز بنیاد خوش است

۸

مفتقر! لشکر غم گر که خرابت نکند

شادمان باش که در کشور آباد خوش است

تصاویر و صوت

نظرات