غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۷

۱

مهر تو رسانده بماه مرا

وز چه بذروۀ جاه مرا

۲

افسوس که طالع تیرۀ من

بنشاند به خاک سیاه مرا

۳

جز خرقۀ فقر و فنا نبود

تشریف عنایت شاه مرا

۴

عمری بدرش بردیم پناه

نگرفت دمی به پناه مرا

۵

در رهگذرش چون خاک شدم

بگذشت و نکرد نگاه مرا

۶

چون گرد دویدم در عقبش

بگذشت و گذاشت براه مرا

۷

سوزانده مرا چندانکه نماند

جز شعلۀ ناله و آه مرا

۸

من سوختۀ تو و مفتقرم

دیگر مستان بگناه مرا

تصاویر و صوت

نظرات