
غروی اصفهانی
شمارهٔ ۷۵
۱
دوش هاتف غیبی حل این معما کرد
سود هر دو عالم یافت هر که با تو سودا کرد
۲
از رموز لوح عشق هر که نکته ای آموخت
در محاسن رویت صد صحیفه انشا کرد
۳
مهر ماه رخسارت شاهد دل آرایت
شمع روشن دل را مهر عالم آرا کرد
۴
آن یگانۀ دوران تا دم از تجلی زد
عرصۀ دو گیتی را رشک طور سینا کرد
۵
کرد با دل عشاق نالۀ دل مطرب
آنچه را که با موسی نغمۀ «انا الله» کرد
۶
کرد لعل دلجویش با روان مشتاقان
آنچه روح قدسی کرد یا دم مسیحا کرد
۷
یا که معنی حسنش رونقی به صورت داد
کسب هر کمالی بود صورت از هیولا کرد
۸
قیس عامری عمری سر به کوه و صحرا زد
تا که سرّی از عشق لیلی آشکارا کرد
۹
تیشۀ فداکاری کند ریشۀ فرهاد
شور عشق، شیرین را در زمانه رسوا کرد
۱۰
عشوۀ گل رویش داد دلستانی داد
طبع مفتقر را چون عندلیب شیدا کرد
نظرات