غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۸۴

۱

تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر

زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر

۲

ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن

مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر

۳

در نظر اهل دل سادگی آزادگی است

جز متصنع مدان از همه بدکیش‌تر

۴

عاقبت‌اندیشی از عاشق صادق مجوی

نیست کس از خودپرست عاقبت‌اندیش‌تر

۵

دشمن جان شد مرا مدعی دوستی

وز همه بیگانه‌تر هرکه بُدی خویش‌تر

۶

ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال

نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر

۷

خرمن حسن ترا موقع احسان بود

مفلسم و مفتقر از همه درویش‌تر

تصاویر و صوت

نظرات