غروی اصفهانی

غروی اصفهانی

شمارهٔ ۸۶

۱

ای از خط تو سبز لب جویبار عمر

وز غنچۀ تو خرم و خندان بهار عمر

۲

ای در محیط کون و مکان نقطۀ بسیط

رحمی که شد ز دائره بیرون مدار عمر

۳

داغم من از فراغ تو از فرق تا قدم

ای جلوۀ تو شمع دل لاله زار عمر

۴

در چین طرۀ تو چه آهو دلم فتاد

بی خود نگشته تیره چنین روزگار عمر

۵

دیدم بسی جفا پس از اندیشۀ وفا

با سست عهدی تو چه سخت است کار عمر

۶

عمری که بی تو در گذرد سودمند نیست

بی خدمت تو بار گرانی است بار عمر

۷

از حد گذشت شوق دل بی قرار من

دارم دگر چگونه امید قرار عمر

۸

عمری گذشت دیده به راه تو دوختیم

کامی نیافتیم در این رهگذار عمر

۹

ای خضر جان مفتقر تشنه کام سوخت

ارزانی تو جام می خوشگوار عمر

تصاویر و صوت

نظرات