
محیط قمی
شمارهٔ ۱۲۶ - و له ایضاً فی التّشبیب و التّحبیب
۱
جم رفت و نماند از وی، بر جای به جز جامی
می ده که جهان را نیست، جز نیستی انجامی
۲
گر رند و خراباتی، گشتم مکنیدم عیب
کز زهد فروشی هیچ، حاصل نشدم کامی
۳
بد نام تری از من، در حلقه ی رندان نیست
هر لحظه بود دلقم، جایی گرو جامی
۴
شوریده دلی دارم وز هر طرفی شوخی
گسترده پی صیدش از زلف سیه دامی
۵
تنها نفکند از بام، طشت من سودایی
هر دم فکند عشقش، طشتی زلب بامی
۶
پیوسته نمایندم، خوبان ز رخ و گیسو
شامی زپی صبحی، صبحی ز پی شامی
۷
رو کسب قناعت کن تا با زرهی ای دل
از منِّت هر خاصی، از طعنه ی هر عامی
۸
جز احمد و ال او، ما را به دو عالم نیست
از کس طمع لطفی یا دیده ی انعامی
۹
مانند «محیط» امروز در شهر نمی باشد
قلّاش نظر بازی، دُردی کش بد نامی
۱۰
بی ساقی آتش دست، بی باده ی آتش وش
کی رام شود شوخی، کی پخته شود خامی
نظرات