محیط قمی

محیط قمی

شمارهٔ ۳ - در منقبت شاه سریر ولایت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام

۱

ای دل به یمن سلطنت فقر، شاه باش

بی پا و سرپناه سریر و کلاه باش

۲

با نیستی بساز و غم بیش و کم مخور

بر بیش و کم هر آن چه بود پادشاه باش

۳

تا کی سپید جامه توان بود و دل سیاه؟

یک چند دل سپید و مرقع سیاه باش

۴

طی طریق پرخطر عشقت آرزو است

وارسته از دو کون، چو مردان راه باش

۵

آزادیت هوا است، ره خواجگان گزین

از خیل بندگان ولی الاه، باش

۶

در گلشن زمانه اگر گل نمی شوی

خود خوار هم مباش، خدا را گیاه باش

۷

بگریز در پناه شه اولیاء، علی

از حادثات دور فلک، در پناه باش

۸

ای جان مقیم درگه والای شاه شو

چون عرش خاکسار، در آن بارگاه باش

۹

ای دیده کسب نور، از آن آستانه کن

و آن گاه نوربخش به خورشید و ماه باش

۱۰

ما را شفاعتش طلبد چون گنهکار

ای تن مدام، غرقه ی بحر گناه باش

۱۱

از جان و دل غلام غلامان حیدرم

یا رب مرا به صدق ارادت گواه باش

۱۲

ای عذرخواه نامه سیاهان، به روز حشر

جرم «محیط» را بر حق، عذرخواه باش

تصاویر و صوت

نظرات