
محیط قمی
شمارهٔ ۳۰ - در منقبت حضرت ابوالامه علی بن ابیطالب علیه السلام
۱
چون در چمن چمان شد، آن شوخ سرو قامت
در هر قدم به پا کرد هنگامهٔ قیامت
۲
از آب و رنگ رخسار، بر آبروی گلزار
بازار سرو به شکست، قدّش زاستقامت
۳
تو خون خلقی نوشی ای شیخ و ما می ناب
انصاف ده از این دو، شاید که را ملامت
۴
در خاکدان گیتی، بی عشق هر که سر کرد
خواهد به خاک رفتن، با حسرت و ندامت
۵
فانی است هر چه بینی در این سرای خاکی
جز نام نیک عشاق که او راست استدامت
۶
به شکست ساغر دل، لعل لبت به فرما
کز بوسه ای برآید، از عهده ی غرامت
۷
ای محرمان حضرت، با پادشه بگوئید
تیمار خستگان است، سرمایه ی سلامت
۸
منعم اگر نپرسد، از حال بینوایان
پرسند و باز ماند، در عرصه ی قیامت
۹
در ری شده است ما را، بی دوست کار مشکل
نی مانده پای رفتن نی طاقت اقامت
۱۰
مهر علی است جنت، قهر علی است دوزخ
حُب علی است میزان در عرصه ی قیامت
۱۱
از پا «محیط» افتاد، از دست برد ایام
دست بگیر زالطاف، ای منبع کرامت
نظرات