محیط قمی

محیط قمی

شمارهٔ ۵۶ - در مدح معیّر الممالک دام مجدُهُ

۱

آب خضر از لب لعل تو نه من جویم و بس

چون سکندر طلبد چشمهٔ حیوان همه کس

۲

خط آزادی و منشور سرافرازی یافت

سرو تا بندگی قد تو را کرد هوس

۳

در خم زلف تو مرغ دل دیوانه اسیر

هم چو دزدی که شود بسته به زنجیر عسس

۴

طپد از هجر گل روی تو در سینه دلم

بلبل آری چه کند غیر طپیدن، به قفس

۵

یار در محمل و مرغ دلم از سوز نوا

شور در قافله افکند، به آهنگ جرس

۶

شب وصل است مکن زمزمه ای مرغ سحر

تو هم ای صبح خدا را، مکش از سینه قفس

۷

می فروشد لب شیرین تو شکر، لیکن

راه بر مشتریان بسته، رقیبان چو مگس

۸

گر به گنجور تو نالد فرزین

شاطرش حلقه به گوشت کند از نعل فرس

۹

خاصه داماد ملک، دوست محمد که جهان

بود اندر نظر همت او کم ز عدس

تصاویر و صوت

نظرات