محیط قمی

محیط قمی

شمارهٔ ۸۱ - ایضاً غزل: منه تَغَمَّده الله تعالی بِغُفرانه

۱

من شیفته و مست و خراب از غم یارم

حیران و جگر سوخته از هجر نگارم

۲

گر یار مرا باز نخواند به سر خویش

من خون جگر در غمش از دیده به بارم

۳

سوگند بدان عهد که با زلف تو بستم

جز بر سر زلفت به کسی دل نسپارم

۴

یا رب سببی ساز که باز آن خم گیسو

یک روز به چنگ آرم و جان را به سپارم

۵

ای کاش که باز آن شوخ پری چهره ی طناز

باز آید و چون ماه، نشیند به کنارم

تصاویر و صوت

نظرات