
محیط قمی
شمارهٔ ۹۸ - در مدح سلطان مغفور ناصرالدین شاه
۱
نوبهار آمد و باد سحری غالیهبوست
گاه طرف چمن و سایهٔ بید و لب جوست
۲
خیز تا بهر تفرّج سوی گلزار رویم
که صبا غالیهافشان و زمین غالیهبوست
۳
مشکبو از چه سبب شد نفس باد بهار
مگر این مونس جان همدم آن حلقهٔ موست
۴
در رُخش پرتو خورشید بود سایهفکن
چشم بد دور ز بس دلبر من آینهروست
۵
روز عید است و مرا از کرم شاه جهان
یار در منظر و گل در بر صهبا به سبوست
۶
بر شهنشاه جهان سایهٔ یزدان نوروز
باد فرخنده و بر هرکه ز جان بندهٔ اوست
۷
ناصرالدین شه قاجار خداوند ملوک
که نکومقدم و والاهمم و نیکوخوست
۸
ابدالدّهر بماناد که در دولت او
هرکه را مینگرم وضع خوش و حال نکوست
۹
تا به فیروزی بر تخت شهی کرده جلوس
ساحت ملک ز یُمن قدمش چون مینوست
نظرات