
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۰۶
۱
در صدف آب شد از کسب هوا گوهر ما
ریخت از بیضه برون ناشده بال و پر ما
۲
شمع از تربت پروانه زیارتگاه است
جنگ دارند بتان بر سر خاکستر ما
۳
بر زمین دوخته چشمیم ز کوتاهی دست
عمرها شد که فتادست کلاه از سر ما
۴
دهن ساقی ما پر ز دعای قدح است
شیشه از دور زند بوسه لب ساغر ما
۵
اثر سوختگان تا به قیامت باقیست
می توان شمع برافروخت ز خاکستر ما
۶
خواب آسودگی و بالش مخمل دور است
می برد شبنم گل آرزوی بستر ما
۷
سیدا شانه صفت پنجه او خشک شود
هر که خواهد که نهد دست کرم بر سر ما
نظرات