سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۱۰۷

۱

کدامین بزم از عکس رخت گلزار بود امشب

که مژگان سر به سر در دیده من خار بود امشب

۲

نگاهم بود همچون شمع بازوبند مژگانم

زبانم در دهن پیچیده چون طومار بود امشب

۳

به یاد زلف و مژگانت ز جا تا صبح میجستم

مرا هر موی بر تن چون زبان مار بود امشب

۴

به کف تسبیح و در دل داشتم فکر سر زلفی

زبان در ذکر و در خاطر غم زنار بود امشب

۵

درآمد ناگه از در آن بت نقاش از حیرت

مرا مانند صورت پشت بر دیوار بود امشب

۶

به بزم وصل او از درد دل تا روز نالیدم

در آغوش مسیحی طفل من بیمار بود امشب

۷

سرم در جستجویش سیدا می گشت چون ساغر

جهان تاریک در چشمم چو زلف یار بود امشب

تصاویر و صوت

نظرات