سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۱۰۸

۱

ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتاب امشب

به گرد کلبه ام چون هاله می گشت آفتاب امشب

۲

عرق از روی شرم آلود او می ریخت چون شبنم

دماغ بزم روشن بود از بوی گلاب امشب

۳

به دست خاطر خود داشتم دامان دل جمعی

پریشان بود از زلف حواسم پیچ و تاب امشب

۴

نمک در دیده ام می ریخت لبهای سخنگویش

چو مژگان می پرید از چشم من رگهای خواب امشب

۵

چو شمع از سوز دل می سوختم بنیاد هستی را

کرم فرمود و زد بر آتش سوزانم آب امشب

۶

به چشم هوش می کردم تماشا یار نو خط را

نظر پوشیده می دیدم خط روی کتاب امشب

۷

به گرد قامتش چون سیدا گردیده می گفتم

چراغ بزم را پروانه شد مرغ کباب امشب

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۲۰۵

نظرات