
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۰۹
۱
پی صید افگنی بیرون شد از بزم شراب امشب
ز شاخ شعله در پرواز شد مرغ کباب امشب
۲
من و معشوق در یک پیرهن بودیم از مستی
گریان کتان را بخیه می زد ماهتاب امشب
۳
ز خواب خویش تا صبح قیامت برنمی خیزم
نهادم سر به بالین و تو را دیدم به خواب امشب
۴
ز چشم چون نگه بیرون شدی گفتی که باز آیم
مگر از جانب مغرب برآمد آفتاب امشب
۵
به گلشن آمدی و جلوه را دادی سرافرازی
چو باد صبح دادی سرو را پا در رکاب امشب
۶
نشستم تا سحر مانند شمع از وعده خامت
به گرد چشم من می گشت ناله چنگ و رباب امشب
۷
حدیث ابروان دلکشت تکرار می کردم
به روی صفحه بالین چوبیت انتخاب امشب
۸
به دنیا فتنه ها پیدا شود از غفلت شاهان
تو مست افتادی و شد انجمن بی آب و تاب امشب
۹
به مجلس آمدی و شمع را چون سیدا کشتی
کشیدی باده و پروانه را کردی کباب امشب
تصاویر و صوت

نظرات