
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۱۹
۱
دلم به پرده دریهای اشک خورسند است
محبت پدری عیب پوش فرزند است
۲
به غیر محنت و غم نیست قسمت فرهاد
همیشه خون جگر روزیی هنرمند است
۳
ز اهل جود صدایی بروز نمی آید
در مروت احسان ز پشت او بند است
۴
به توبه یی که شکستی درست تکیه مکن
بنه ز دست عصایی که سست پیوند است
۵
ز اشک و آه مرا سیدا جدایی نیست
یکیست نور دل و دیگری جگر بند است
نظرات