
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۲۵
۱
در باغ نخل خشک ز بادام مانده است
در دهر ز اهل جود همین نام مانده است
۲
خلق جهان به راه عجب اوفتاده اند
یک سوی کفر و یک طرف اسلام مانده است
۳
دادند آنچه بود بزرگان به سایلان
اکنون به اهل مرتبه دشنام مانده است
۴
هر جا لبی که بود دلم کام ازو گرفت
این بار نردبان به لب بام مانده است
۵
بی زلف او شدست پریشان حواس ما
ما را کجا دماغ سرانجام مانده است
۶
بر هر طرف که روی نهی پای کج منه
ایام بر کنار رهت دام مانده است
۷
رفتند اهل بزم ز ایام سیدا
کار جهان به مردم خودکام مانده است
تصاویر و صوت

نظرات