سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۱۴۰

۱

تا در آغوش گلستان من آن سرو قد است

نرگس خلد برین باغ مرا چشم بد است

۲

هیچ کس از دل من کلفت ایام نبرد

روزگاریست که آئینه من در نمد است

۳

از چمن کام توان یافت در ایام بهار

سبزه خط گل روی تو ما را سند است

۴

وعده دادن به گدا سیلی روی طمع است

دست بر سینه ارباب کرم دست رداست

۵

پیش نادان سخن پست بلند اقبالست

طفل را غنچه کاغذ گل روی سبد است

۶

مردن او لاست یحی که شود پرده نشین

شمع را روزن فانوس شکاف لحد است

۷

گنبد چرخ که بر رفعت خود می نازد

به مقیمان سر کوی تو پای رسد است

۸

هر که همدوش تو شد مرگ رود از یادش

قدر رعنای تو همسایه عمر ابد است

۹

سیدا از سفر کعبه دل پای مکش

در بیابان طلب هر سر خاری بلد است

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۲۵۴

نظرات