
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۶۵
۱
نسازم ز بانگ سگانت شکایت
که دارم ز سرو روانت روایت
۲
بگیرم سر راه و بوسم رکابت
اگر می شود از عنانت عنایت
۳
خزان ره نیابد به باغ تو هرگز
در او هست سرو روانت حمایت
۴
کدام التفات تو را شکر گویم
ندارد عطای نهانت نهایت
۵
ره رستگاری نما سیدا را
نباشد به باغ جنانت جنایت
نظرات