
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۷۰
۱
خلوتسرای رضوان کاشانه تو باشد
سوی بهشت راهی از خانه تو باشد
۲
از مه گرفته شمعی گردد به گرد کویت
شب تا به روز خورشید پروانه تو باشد
۳
فرهاد و بیستونش سنگی به دست طفلی
موسی و کوه طورش دیوانه تو باشد
۴
هرگز لبی ندیدم خالی ز گفتگویت
هر جا که می نهم گوش افسانه تو باشد
۵
هر ذره را به خورشید امروز آشنائیست
در زیر آسمان کیست بیگانه تو باشد
۶
سرچشمه دهانت گرداب بحر رحمت
از آب مغفرت پر پیمانه تو باشد
۷
دیوار را به مژگان تا حشر می تراشم
بینم چو صورتی را در خانه تو باشد
۸
چون سیدا نه افلاک هستند خوشه چینت
چون دام چشم عالم بر دانه تو باشد
نظرات