سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۱۸

۱

ای بی‌لب تو خشک دهانِ پیاله‌ها

وز دوریی تو غرقه به خون داغ لاله‌ها

۲

خطی است آنکه بر رخ جانان دمیده است

خوبان نوشته‌اند به نامش رساله‌ها

۳

در بزم عشق رتبه خرد و کلان یکی‌ست

طفلان برابرند به هفتادساله‌ها

۴

ایجادیان ز خوان کریمان برند فیض

گردند سرخ‌روی ز مینا پیاله‌ها

۵

بر چرخ فتنه‌بار نمایان ستاره نیست

سوراخ‌هاست بر بدن او ز ناله‌ها

۶

تن‌پروران به تربیت آدم نمی‌شوند

بیهوده می‌دهند به فیلان نواله‌ها

۷

نبود مرا سری به جوانان خردسال

دست من است و دامن هفتادساله‌ها

۸

از کلک سیدا همه‌جا مشکبار شد

گویا بریده‌اند به ناف غزاله‌ها

تصاویر و صوت

نظرات