
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۸۶
۱
جلوه گر روزی که در گشن قد او می شود
سرو از خجلت خط پشت لب جو می شود
۲
صیدگاه کیست این صحرا که من افتاده ام
حلقه های دام پای نقش آهو می شود
۳
نکهت زلف که آوردست در گلشن نسیم
باغ را دامن پر از گلهای شب بو می شود
۴
چهره او جان درآرد صورت دیوار را
عکس در آئینه چون طوطی سخنگو می شود
۵
دلبر ما را اگر آرند در بازار مصر
چشم یوسف بهر سودایش ترازو می شود
۶
ملک دل را خال رویش خواهد آتشخانه کرد
آخر این کشور خراب از دست هندو می شود
۷
سیدا امروز معلوم شد از فانوس شمع
دل اگر روشن بود آئینه زانو می شود
تصاویر و صوت

نظرات