
سیدای نسفی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته اند
بهر پروانه خود گور و کفن ساخته اند
۲
عندلیبان دل صد پاره خود غنچه صفت
جمع آورده به یکجا و چمن ساخته اند
۳
لاله ها دست به دامان تو آویخته اند
پیرهن بر تنت از برگ سمن ساخته اند
۴
از تو هر جا که روی بوی چمن می آید
چشمت از نرگس و از غنچه دهن ساخته اند
۵
از ملامت نکند اصل طمع اندیشه
دل این طایفه را روئینه تن ساخته اند
۶
روزگارم همه عمر به سختی گذرد
استخوان را چو هما روزیی من ساخته اند
۷
سیدا روی به روشن گهران باید کرد
طوطیان آئینه را یار سخن ساخته اند
نظرات