
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۰
۱
به سوی کلبه ام ای آفت زمانه بیا
به جانب صدف ای گوهر یگانه بیا
۲
به انتظاریی پابوسیت چو نقش قدم
نهاده ام سر خود را به آستانه بیا
۳
چو لاله در جگرم داغ ها شده پیدا
فتاده بی رخ تو آتشم به خانه بیا
۴
برای مقدمت آماده کرده ام بزمی
سخن دراز مگردان و بی بهانه بیا
۵
گشاده ام به هوای تو چون کمان آغوش
برا ز خانه چو تیر و پی نشانه بیا
۶
به بردن دل ما زلف و خال حاجت نیست
که گفته بود که اینجا به دام و دانه بیا
۷
مرا چو شانه دورویی و صد زبانی نیست
چو زلف در بغلم بی اصول شانه بیا
۸
چو سیدا ز چمن بس که دورم ای بلبل
به ناله ام مددی کن ز آشیانه بیا
نظرات