
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۰۷
۱
از ملامت خانه ام آرامگاه گل شود
جغد در ویرانه من آید و بلبل شود
۲
دست نومیدی پریشان خاطریهای مرا
جمع اگر سازد به دوش آرزو کاکل شود
۳
گر شود روشن چراغم شاخ گل گردد پدید
ور شود خاموش دودش دسته سنبل شود
۴
میگزد لبهای دامن پای خواب آلوده را
آستین سیلی زند دستی که دور از پل شود
۵
ناخدا را سیدا از شور بحر اندیشه نیست
موجهای پر خطر دریا دلان را پل شود
نظرات