
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۱۱
۱
آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد کرد
آشیان بلبلان را آسیایی یاد کرد
۲
آید از هر حلقه زنجیر آواز درا
بس که در کوی تو گوشم تا سحر فریاد کرد
۳
دل درا آغاز محبت کرد کار خود تمام
طفل من در تخته خوانی خویش را استاد کرد
۴
غنچه گل از نسیمی در گلستان تازه روست
می توان ما را به اندک التفاتی یاد کرد
۵
از وصال شمع چون پروانه گردد کامیاب
هر که ما را از برای سوختن امداد کرد
۶
گردش دوران کند خاکش به سر چون گردباد
هر که اینجا تکیه بر دیوار بی بنیاد کرد
۷
مرغ کاهل طبعم از دام فلک بیرون نرفت
عمر خود را صرف آب و دانه صیاد کرد
۸
عشق او ای سیدا دل را به درد غم سپرد
این ستمگر ملک خود را وقف بر اولاد کرد
تصاویر و صوت

نظرات