
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۱۴
۱
مرا در دیده همچون سرمه جا گردی چه خواهد شد
تو ای بیگانه مشرب آشنا گردی چه خواهد شد
۲
به جان خرمنم ای برق تا کی می زنی آتش
به گرد دانه ام چون آسیا گردی چه خواهد شد
۳
به درویشان زکوة مال باشد فرض شاهان را
تو هم گر دستگیر این گدا گردی چه خواهد شد
۴
مکن منع از تماشای نگاهم طاق ابرو را
به این بیچاره محراب دعاگردی چه خواهد شد
۵
به تکلیف من مشتاق ای گل پنبه در گوشی
به سوی خانه خود رهنما گردی چه خواهد شد
۶
دلم تا وا شود چین از جبین بگشا و ساغر کش
مرا امروز باغ دلگشا گردی چه خواهد شد
۷
ندارد روی صحت بی تو داغم ای طبیب من
به درد بی دوای من دوا گردی چه خواهد شد
۸
دلم گردیده کوه آهن از پیکان بیدادست
مرا ای سنگدل آهن ربا گردی چه خواهد شد
۹
به راهت سیدا افتاده است امروز رحمی کن
به این بیدست و پا گر دست و پا گردی چه خواهد شد
نظرات