سیدای نسفی

سیدای نسفی

شمارهٔ ۲۱۶

۱

اگر در خانه آئینه آن روح روان آید

به استقبال او در صورت دیوار جان آید

۲

گلوی خود به آب تیغ او صیدی که تر سازد

مبارک باد گویانش حیات جاودان آید

۳

به گلشن گر کند آن سبز خط کاکل ربا سیری

به دامنگیریش چون سایه سنبل موکشان آید

۴

دکان خود اگر از شهر بیرون برده بگشایم

به سودایش ز ملک مصر چندین کاروان آید

۵

یکی را می کشد کلکم یکی را زنده می سازد

نمی آید ز شمشیر آنچه از تیغ زبان آید

۶

کند همچون هما پرواز مرغ روحم از شادی

اگر تیر تو را پیکان به مغز استخوان آید

۷

دل از صحبت ناراست طبعان روزگاری شد

گریزان است چون تیری که بیرون از کمان آید

۸

رباط دهر جای خواب آسایش نمی باشد

به گوشم هر دم آواز درای کاروان آید

۹

به کلکم سیدا بیعت نمی سازند گمراهان

اگر هر روز بر من جبرئیل از آسمان آید

تصاویر و صوت

دیوان سیدای نسفی به تصحیح و تعلیق حسن رهبری - میر عابد سیدای نسفی - تصویر ۲۸۳

نظرات