
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۳۸
۱
می شود هنگام پیری موی چون عنبر سفید
این بیابان می شود زین برف سرتاسر سفید
۲
بس که شب تا روز می سوزم به یاد قد دوست
استخوان گشت همچون شمع در پیکر سفید
۳
کرده خورشید فلک از کهکشان بر کف عصا
می رود در کوی او همچون گدای سر سفید
۴
عمرها بر آستانش سر نهادم سیدا
خانه ام یک ره نشد از روی آن دلبر سفید
تصاویر و صوت

نظرات