
سیدای نسفی
شمارهٔ ۲۵۴
۱
می پرستی های آن لبهای خندانت چه شد
تلخ گوئی های لعل شکرافشانت چه شد
۲
فوطه زاری همان در گردن قمری بجاست
سرکشی ها کردن سرو خرامانت چه شد
۳
سبزه ات چون سنبل از دیوار گلشن سرکشید
آب و تاب شبنم و بزم گلستانت چه شد
۴
ناوکت با یک ادا از جوشن جان می گذشت
قوت بازو و دلدوزیی مژگانت چه شد
۵
صد کمند انداز را زلفت به یک مو بسته بود
تیزدستی های آن زلف پریشانت چه شد
۶
نسبت خود گل به دامان قیامت می رساند
صبحدم سر می زد از چاک گریبانت چه شد
۷
آنکه عمری با تو لاف آشنایی می زدند
کم نما گشتند یارانت به یارانت چه شد
۸
از اسیران تو غیر از سیدا یک کس نماند
در حق آن قوم چندین لطف و احسانت چه شد
نظرات